شریفی

یک خانم خانه دار با کلی چالش در زندگی ام

۲۰ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

چیزی که چین را به یک حامی قابل اعتماد از آرمان «رهایی» تبدیل کرد
«مردم تحت ستم» زیر یوغ غرب گرایان ناله می کنند
رژیم های استبدادی - این بار چنین روشی را اتخاذ می کنند؟ گفتن آن به اندازه کافی آسان است
چین دیگر آن کشور کمونیستی سابق نیست و آن کشور قدیمی مائو است
شور و شوق برای گسترش ایمان کتاب قرمز کوچک مدت هاست که وجود داشته است
به جای آن، ترجیحی برای دفترچه چک سبز بزرگ جایگزین شده است. یعنی از
البته، درست است، و تعداد کمی از «جنبش‌های آزادی‌بخش» این روزها هستند که می‌توانند روی آنها حساب کنند
پول نقد، حمایت ایدئولوژیک یا کمک عملی از پکن. اشتباه هم نیست
اشاره کنید که با وجود آگاهی از تهدید ایالات متحده برای جهانی خود
جاه طلبی های ابرقدرت، چین اساسا خود را سیاسی نمی بیند
رقابت با ایالات متحده است و تلاش کمی برای شکست دادن هواداران واشنگتن انجام می دهد
دولت هایی دور از آغوش آمریکا
همه اینها به اندازه کافی عادی است. اما چیز دیگری در پشت آن وجود دارد
موقعیت چین آنچه بیانیه چین در مورد مصر نشان می دهد این است که
نارنگی ها در پکن به فکر خود و سهم خود در پکن هستند
موفقیت در سراسر جهان از سیستم های استبدادی که هر چه خارجی باشند
جهت گیری های سیاسی، بیشتر به سبک حکومت آنها شبیه است تا واشنگتن.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال های 1990-1991 فروپاشید، هیچ کس بیشتر از این نگران نبود.
تاسیس پکن آنها نیز اصلاحاتی را آغاز کرده بودند
همان درک مسکو که سیستم کمونیستی فقط اخلاقی نبود
و از نظر ایدئولوژیک ورشکسته، اما بدتر از آن، در عمل کارساز نبود.
بزرگترین نقطه ضعف کمونیسم این نبود که غیردموکراتیک بود، بلکه این بود
نتوانست کالا را تحویل دهد. این واقعیت که آغوش اصلاحات اتحاد جماهیر شوروی منجر شد
به سرعت به فروپاشی حزب کمونیست حاکم، و حتی به فروپاشی
در کل کشور، به علاقه مندان تغییر در چین - آن ها - مکث کرد
که توسط انگیزه های گورباچف ​​وار رهبر سابق حزب وسوسه شده بود
ژائو زیانگ. آنها با نگرانی تجربه اصلاحات شوروی را برای درس خواندن مطالعه کردند
آنها می توانستند از سرنوشت مشابهی جلوگیری کنند.
و از این بینش ساده بیرون آمد: چه سیستم استبدادی در این کشور
سختی های اصلاحات باید انجام شود این است که به دنبال پرسترویکا باشیم اما گلاسنوست را نه. سیاسی
تغییر، برای چنین رژیم هایی، ایده بدی است، اما موفقیت اقتصادی ضروری است.
روسای پکن به این نتیجه رسیدند که اشتباه بزرگ گورباچف ​​این بود که او مخلوط شد
نیاز واقعی به پرسترویکا (بازسازی ساختار شکست خورده و ناکارآمد).
نظام اقتصادی و بوروکراتیک کمونیستی) با چرخش غیر ضروری
به سمت گلاسنوست (باز بودن، لیبرالیسم و ​​کثرت گرایی دموکراتیک در عرصه سیاسی
سیستم). اولی، همانطور که کمونیست‌های چینی آن را می‌دیدند، یک امر ضروری بود
قبلاً تا آن زمان متوجه شده بود؛ دومی که گورباچف ​​آن را ضروری می دانست
همراهی - بیشتر شبیه چوله ای که بدون آن بهاتورا ارزش ندارد
داشتن - به سادگی انقراض خود را تضمین می کند. در حالی که روسی
کمونیست ها به اشتباه معتقد بودند که بسته به طور کلی آمده و نمی تواند باشد
چینی ها به این نتیجه رسیدند که می تواند باشد. آنها به تظاهرات پرداختند
که شما می توانید یک مدل اقتصادی سرمایه داری را در درون یک اقتدارگرا اجرا کنید،
دولت تک حزبی سرکوبگر
در این مورد، آنها همدردی قابل توجهی از سوی رژیم های سراسر جهان پیدا کردند
که در عین اینکه در سیاست خارجی خود طرفدار غرب بودند، نقطه مقابل آن باقی ماندند
ارزش های روشنگری غرب در خانه. بقای چنین رژیم هایی - از
روسیه پوتین، هنوز آشفته تر از آنچه پکن می خواهد، به انواع عرب و
دیکتاتوری های آفریقایی - دیدگاه چین را در مورد شیوه انجام تجارت این کشور اثبات کرد
(و دولت در حال اجرا) طنین و دوام بسیار بیشتری نسبت به دموکراسی آزادانه ای داشت که در مکان های نامرتب مانند هند اعمال می شد و اسماً توسط آن حمایت می شد.
آمریکا و اتحادیه اروپا.
واقعیت این است که آنها کاملاً اشتباه نمی کنند. "انقلاب یاس" در
تونس و اثر ضربه‌ای آن در مصر (با چشم‌انداز سرایت
گسترش به لیبی، سودان، یمن و/یا اردن در آینده نامشخص) است
به دلایل مختلف آموزنده است، اما شاید بارزترین آنها این باشد
به خودی خود اقتدارگرایی نیست که جمعیت در خیابان ها تظاهرات می کنند
در برابر. حکومت دیکتاتوری در هر یک از این کشورها چندین دهه است که پذیرفته شده است.
چیزی که معترضان برای آن فریاد می زدند نه تنها آزادی بلکه کرامت بود
وقار ناشی از داشتن شغلی که ارزش انجام دادن داشته باشد، غذا برای خوردن، امید به بهتر شدن است
زندگی برای بچه هایشان تا زمانی که اقتدارگرایی بتواند منافع اقتصادی داشته باشد،
اکثر مردم در اکثر کشورهای در حال توسعه میل طبیعی خود را کنار می گذارند
ابراز وجود دموکراتیک و تمرکز بر ایجاد یک زندگی خوب برای خود
و خانواده هایشان در عوض زمانی است که یک دولت اقتدارگرا نتوانسته به آن عمل کند
این مایحتاج اولیه که بالاخره مردم به خیابان ها می ریزند.
این بینش مرکزی چین است. آهنگ راک دهه 1970 که به یاد ماندنی روایت می شود
ما که "آزادی فقط کلمه دیگری است برای چیزی برای از دست دادن". وقتی سنگین
دست دولت از آرزوهای مادی شما مراقبت می کند

برای کشوری مانند هند که دو دهه رشد اقتصادی آن را رقم زده است
جنبش غیرمتعهدها نقش مهمی در صحنه جهانی دارد
بازتابی ضروری از میراث ضد استعماری آن. اما دیگر تنها نیست، یا
حتی انجمن اصلی برای جاه طلبی های بین المللی خود. همانطور که قبلا دیدیم،
در دهه دوم قرن بیست و یکم، هند به طور فزاینده ای فراتر می رود
عدم همسویی به «چند همسویی» - حفظ یک سری روابط، در
پیکربندی های مختلف، برخی با هم تداخل دارند، برخی نه، با کشورهای مختلف
برای اهداف مختلف بنابراین هند به طور همزمان عضو NAM و
از جامعه دموکراسی ها، جایی که در کنار همان امپراتوری خدمت می کند
قدرت هایی که NAM آنها را محکوم می کند. این کشور در هر دو گروه G-77 («اتحادیه کارگری») نقش کلیدی دارد
کشورهای در حال توسعه) و G-20 («مدیریت» مسائل کلان اقتصادی جهان).
تصویر اختصاری مملو از معنای چند تراز در هند نهفته است
عضویت در IBSA (مکانیسم همکاری جنوب-جنوب که آن را متحد می کند
با برزیل و آفریقای جنوبی)، RIC (انجمن سه جانبه با روسیه و
چین)، از بریکس (که هر چهار شریک را گرد هم می آورد) و از
بیسیک (گروه مذاکرات محیطی که چین را به IBSA اضافه می کند اما نه
روسیه). هند به همه این گروه‌ها تعلق دارد. همه در خدمت منافع آن در متفاوت است
راه ها. این شیوه ای است که در آن هند جایگاه خود را در جهان دنبال می کند، و
NAM تا حد زیادی اتفاقی برای آن است.
بهار عربی، هند و چین
وقایع پر فراز و نشیب مصر و «بهار عربی» مورد اظهار نظر قرار گرفته است
به طور گسترده توسط کارشناسان بسیار آگاه تر از من در مورد
جهان عرب. و با این حال یک جنبه از آنچه اتفاق افتاده است وجود دارد که هیچ یک از آنها وجود ندارد
به نظر می رسد کارشناسان بر روی چیزی تمرکز کرده اند که پیامدهای جهانی گسترده تری دارد.
بگذار توضیح بدهم. شاید یکی از جالب‌ترین نکات جانبی
رویدادهای دراماتیک در قاهره، در حالی که میلیون‌ها نفر به میدان تحریر («رهایی») سرازیر شدند
و پلیس مصر در برابر تظاهرکنندگان و غارتگران ذوب شد.
دموکرات ها و خرابکاران، واکنش جمهوری خلق چین بود.
سخنگوی رسمی پکن روز یکشنبه خواستار "بازگشت به نظم" در مصر شد.
ابراز نگرانی از مشکلاتی که این "کشور دوست" را محاصره کرده است. دعا کردن برای
آرام، دولت چین روشن کرد که احیای قانون و نظم
اولویت اصلی آن بود.

نیم قرن به دنیا آمد
پیش در میانه دنیایی که از تضاد بین ایالات متحده و ایالات متحده پر شده بود
اتحاد جماهیر شوروی و اتحادی که آنها رهبری می کردند، جنبش عدم تعهد وسیله ای برای توسعه بود
کشورها استقلال خود را از ادعاهای رقیب این دو اعلام کنند
ابرقدرت ها اما با پایان جنگ سرد، دیگر دو رقیب وجود ندارد
بلوک‌ها باید بین آن‌ها همسو نباشند، و بسیاری ارتباط الف را زیر سؤال برده‌اند
جنبشی که نام آن نشان دهنده نفی انتخابی است که دیگر وجود ندارد
روی میز ژئوپلیتیک جهان
با گذر از جهان باینری تحت رهبری ابرقدرت ها، NAM دوباره تعریف شده است
خود به عنوان جنبشی برای کشورهایی که با هیچ قدرت بزرگی همسو نیستند.
از آنجایی که این وضعیتی است که در مورد اکثر کشورهای خارج از جهان صادق است
ناتو، تنها اتحاد نظامی باقیمانده جهان، به سختی کافی است
حفظ جنبش را توجیه کند. بنابراین NAM در حال شکل دادن یک شخصیت بوده است
که به طور فزاینده ای در مورد مقاومت در برابر هژمونی تنها ابرقدرت پر سر و صدا است،
ایالات متحده، و در حمایت از استقلال اعضای خود - به طور قاطع
مستعمرات سابق در جهان در حال توسعه - از تسلط وسترن
امپریالیسم. صدای تا حدودی قدیمی این اصطلاح اتهامات را زنده می کند
که جنبش منسوخ شده است. به طور جدی تر، این تصور ترکیب شده است
با افزایش دید در NAM کشورهایی مانند ایران و ونزوئلا،
هر دو کشوری که خصومت شدید آنها با ایالات متحده نشان دهنده تصویر ضدغربی جنبش عدم تعهد است. خود محل اجلاس سران را تحت تأثیر قرار می دهد
تلاش می کند ایران را در سطح بین المللی منزوی کند و از این رو نادیده گرفتن جنبش عدم تعهد از ایران را اعلام می کند
جریان های زمانه
آیا چنین جهت گیری به خوبی با بقیه اعضا که
شامل شرکای واشنگتن مانند هند، پاکستان، عربستان سعودی، کنیا،
قطر و فیلیپین؟ برخی از این کشورها احتمالاً احساس کمتری خواهند داشت
با لفاظی های سیاسی جنبش عدم تعهد راحت است تا با مسائل اقتصادی آن
در زمانی که سرمایه داری غارتگر جهانی به طور فزاینده ای تحت فشار است
چالش در سراسر جهان - اما دیگران به طور قابل توجهی پذیرای ایالات متحده بوده اند
سیاست های اقتصادی. در هر صورت اقتصاد حوزه G-77، تجارت است
اتحادیه کشورهای در حال توسعه، نه جنبش عدم تعهد، که دلیل وجودی آن سیاسی است.
با این حال، جنبش عدم تعهد، تمایل بسیاری از کشورهای در حال توسعه را تجسم می کند
مواضع خود را متمایز از اجماع تحت رهبری غرب در مورد میزبانی نشان دهند
مسائل جهانی - انرژی، تغییرات آب و هوایی، انتقال فناوری، حفاظت از
مالکیت معنوی به ویژه در داروسازی و تجارت، به نام چند. که در
عزم خود را برای بیان دیدگاه متفاوت در مورد چنین مسائلی، NAM
مظهر تمایل بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای حفظ استراتژی خود است
خودمختاری در امور جهانی و تمایل پسااستعماری برای اثبات آنها
استقلال از غرب
بهار عربی که خاورمیانه را متشنج کرد، چندین جنبش عدم تعهد را تحت تأثیر قرار داد
اعضا مستقیما کشورهایی که بیشترین تاثیر را داشته اند
تغییرات - مصر، لیبی، تونس و سوریه- همه اعضای جنبش عدم تعهد هستند. این
بنابراین حرکت باید وسیله ای منطقی برای پیگیری راه حل باشد
مسائل پیرامون آشفتگی منطقه می چرخد. اما اعضای آن نیز هستند
ناامیدانه برای ایجاد یک موضع مشترک و دیدگاه های ضد اسد تقسیم شده است
به عنوان مثال، بسیاری از آنها در مورد سوریه یا رد جاه طلبی های متعصبانه آنها
داعش، تفاوت چندانی با کشورهای غربی ندارد. با این حال NAM
در اجلاس سران، تحولات جهان عرب به امید تحول مورد بحث قرار می گیرد
درک مشترک از تحولات آینده منطقه. آیا این مقدار خواهد بود
بسیار بیشتر از کلمات باقی مانده است که دیده شود.

کسانی که می خواهند آمریکا از دموکراتیک حمایت کند
تحرکات و قیام های به زور در صورت لزوم... متحد را مرتکب می شود
ایالات به جنگ های بی پایان نوع دوستی. و این حماقت است.
این به نظر می رسد مانند اعتراض سنتی غیر متعهد به هر یک
دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل کشورهایی مانند هند، چین
و برزیل، که در مورد قطعنامه لیبی رای ممتنع دادند، مدتهاست که عمیقاً مخالف بوده اند
حساسیت به هرگونه تلاش کشورها برای تحمیل اراده خود بر کشورهای جهان سوم
به زور بازوها تجربه استعمار زیربنای بسیاری از این موارد است
نگرش ها - ملت هایی که آزادی خود را پس از قرن ها انقیاد به دست آورده اند
خارجی هایی که ظاهراً از یک "ماموریت تمدنی" عمل می کنند قابل درک است
هیچ کس خیلی مشتاق نیست که دوباره همان رفتار را در زیر لباس ظاهر کند
انسان دوستانه یا حتی R2P. و با این حال کسانی که در کشورهای در حال توسعه هستند
در مقابل چنین مداخله‌ای، هیچ پاسخی برای این سوال وجود نداشت - اگر دنیا پاسخی می‌داد
برای محافظت از روانداها در برابر نسل کشی در سال 1994 آماده شده بودید
مداخله غیرقابل قبول در حاکمیت رواندا؟
خجالت فقط از طرف کشور در حال توسعه نیست
ایدئولوگ ها مداخله‌گران بالقوه تردیدهای خود را دارند. در دهه 1820،
جان کوئینسی آدامز، رئیس جمهور ایالات متحده، در مورد آمریکا اعلام کرد: «هرجا که باشد
استاندارد آزادی و استقلال آشکار شده یا خواهد بود، وجود خواهد داشت
قلبش، رحمتش و دعایش باد. اما او برای جستجو به خارج از کشور نمی رود
از هیولاهایی که باید نابود شوند... او فقط قهرمان و دفاع کننده خودش است.
بیانیه آدامز اذعان داشت که وظیفه اصلی یک دموکراسی مربوط به خودش است
رای دهندگان و قانونگذاران تحمیل ارزش های آن بر دیگران، در واقع، آن نیست
کسب و کار.
البته این کمکی نمی کند که چنین تلاش هایی برای تحمیل اغلب از بین رفته اند
مانند سال های هرج و مرج در عراق پس از پیروزی نظامی آمریکا در سال 2003
نشان داده شده. جنگ تلفات ایجاد می کند. اغلب این موارد از ذینفعان فراتر می روند. این دارد
تنها چند دهه از زمانی که یک ژنرال آمریکایی به این شکل واهی اعلام کرده بود می گذرد
ویتنام که "برای نجات دهکده باید تخریب شود". اگر شما
صلح می خواهید، باید برای جنگ آماده شوید - فقط برای اینکه مجبور به جنگ نباشید.
وقتی این کار را انجام دهید، دیگر صلح ممکن نیست. منطق جنگ همین ایده را بیان می کند
پوچ، همانطور که هر روز در لیبی شاهد آن هستیم. بلز فیلسوف فرانسوی
پاسکال قرن‌ها پیش گفته بود که «کسی که فرشته را بازی می‌کند، حیوان را عمل می‌کند».
تظاهر به اینکه فرشتگان باید کارهای حیوانی را برای مقاصد فرشته انجام دهند یکی از این دو مورد است
ساده لوح، یا بدبین، یا هر دو.
به همین دلیل است که تنها جنگجویان واقعی برای صلح، سازمان ملل هستند
حافظان صلح، که وظیفه آنها جلوگیری از تکرار درگیری است، نه جلوگیری از تکرار
درگیر درگیری به نام پایان دادن به آن. وقتی جنگ در لیبی به پایان رسید، در میان
همه دود و آوار یک مفهوم بی اعتبار دیگر وجود دارد، یعنی رفتن به
جنگ به نام صلح

همه چیز بسیار شریف و نوع دوستانه به نظر می رسید. تونی بلر، نخست‌وزیر وقت بریتانیا، تله‌ژنیک و فوق‌العاده، به‌طور به یاد ماندنی اعلام کرد که در آینده،
غرب به نام ارزش های خود وارد جنگ می شود نه فقط به خاطر منافع خود. این
بلر و یارانش استدلال می کردند که جنگ های آینده برای صلح و جنگ انجام می شود
حقوق بشر، نه بر سر چیزی به اندازه منافع ملی، نفت (از بین رفتن
فکر!) یا شهوت امپریالیستی برای تعالی سرزمینی. تنها شکار در همه
این در اعمال اصل به یک مورد واقعی بود. همانطور که رواندا فاش کرده بود،
دولت‌ها خیلی تمایلی نداشتند که خون و گنج را به خاطر این خطر به خطر بیندازند
زندگی های خارجی آیا ارتش ها واقعاً از روی بی علاقگی مداخله می کنند؟
بشردوستانه، یا فقط زمانی این کار را انجام دهید که چنین قصد اعلام شده در واقع بیشتر پوشش داده شود
انگیزه های بدبینانه؟
در واقع، اولین مداخله نظامی بزرگ پس از اجلاس هزاره-
جنگ عراق در سال 2003 - در ابتدا به دنبال این بود که به زبان انگلیسی بیان شود
بشردوستانه توسط طرفداران آن اما این موضوع به شدت توسط رای دهندگان رد شد
R2P، که استدلال می کرد که جنگ کاملاً در واشنگتن لنگر انداخته است
منافع ژئوپلیتیکی به جای نگرانی واقعی برای غیرنظامیان عراقی رنج دیده.
نوع دوستی بلر هرگز اعتبار خود را در عواقب پس از عراق بازیابی نکرد.
اما R2P با مداخله نظامی هوایی دوباره جان گرفت
نیروهای ناتو در لیبی از زمان قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که مجوز آن را صادر کرد
این اقدام به کشورها اجازه داد تا از «تمام ابزارهای لازم» برای توقف حملات استفاده کنند
قیام نیروهای قذافی بر لیبیایی‌ها علیه رژیم ظالم او
بمباران ها به عنوان هدف انسان دوستانه توصیف شد که هدف آن نجات لیبی بود
زندگی می کند. این ایده قرار بود این باشد که زمین بازی به گونه ای مسالمت آمیز باشد
حل و فصل می تواند توسط طرف های متخاصم مذاکره شود، همانطور که در این مورد اتفاق افتاد
مصر و تونس این قرار بود جنگی برای صلح باشد.
اینطوری نشد نیروی هوایی غرب به سادگی آنها را متوقف نکردند
اقدام زمانی که آنها حملات قذافی به بنغازی تحت کنترل شورشیان را خنثی کردند. آنها
به اهداف زمینی کوبید و تلفات قابل توجهی به غیرنظامیان وارد کرد. یک
حمله به مقر قذافی که منجر به کشته شدن یکی از فرزندانش شد، این را نشان می دهد
هدف از تحمیل «منطقه پرواز ممنوع» فراتر رفته بود
از غیرنظامیان در زمین برای خلاص شدن از شر قذافی محافظت کنید - در واقع،
تغییر رژیم دقیقاً همانطور که در نهایت اتفاق افتاد.
دوست نویسنده آمریکایی من دیوید ریف که زمانی مشتاق بود
مداخله گر در جنگ داخلی در یوگسلاوی (اما از آن زمان انصراف داده است - نگاه کنید به او
کتاب، در نقطه‌ای از تفنگ) اکنون «رویای مسیحایی بازسازی را مورد انتقاد قرار می‌دهد
جهان یا در تصویر دموکراسی آمریکایی یا آرمانشهرهای قانونی
قانون بین المللی حقوق بشر این فقط به این دلیل نیست که انجام آن آسان نیست، و نه
که شامل گرفتن جان بیشتر از نجات است. همچنین به سادگی به این دلیل است که ریف،
و به تدریج دیگر آمریکایی ها به این دیدگاه می رسند که مداخله
در هیچ شرایطی درست نیست او حتی به مورین نیویورک تایمز گفت
داوود که «قذافی مرد وحشتناکی است، اما من فکر نمی‌کنم این کار به
ایالات متحده برای سرنگونی او.

طرفداران اتحادیه دموکراسی ها استدلال می کنند که این اتحادیه مداخله خواهد کرد
در مواردی مانند جنایات سودان در دارفور یا ظالمانه موثرتر است
بی تفاوتی رژیم نظامی میانمار به مصائب طوفان آن
قربانیان. در واقع دلایل عدم وقوع چنین مداخلاتی به این دلیل است
آنها غیر قابل اجرا هستند. کمک های بشردوستانه ممکن نبوده باشد
به طور موثر در دلتا ایراوادی در دندان های مقاومت فعال توسط
نظامیان میانماری یا در دارفور با جنگ با ارتش سودان، مگر اینکه
کشورهایی که مایل به انجام این کار بودند باید آماده بودند تا سطحی از خون خود را مصرف کنند
و قدردانی است که دموکراسی ها به ندرت برای غریبه ها خطر می کنند. راهپیمایی یک چیز است
به یک سومالی پر هرج و مرج و بدون دولت برای محافظت از ارسال کمک، کاملاً
دیگری برای مقابله با نیروی نظامی یک کشور مستقل که از کشور خود دفاع می کند
قلمرو (و حتی پس از آن، در اوج خود، عملیات سومالی برای بین المللی هزینه داشت
جامعه هفت برابر ارزش کمک های بشردوستانه ای است که ارائه می کرد.)
همچنین بحث برانگیز است که کنش جمعی توسط گروهی از دموکراسی ها
(زمانی که سازمان ملل قادر به اقدام نباشد) از مشروعیت بین المللی برخوردار خواهد بود. آن هم همینطور،
یک توهم است مشروعیت دموکراسی ها از رضایت مردم ناشی می شود
اداره می شود؛ هنگامی که آنها خارج از کشور خود عمل می کنند، چنین رضایتی وجود ندارد یا
اعمال میشود. دلیل اینکه تصمیمات سازمان ملل متحد در سراسر جهان مشروعیت دارد
جهان نه در فضیلت دموکراتیک اعضایش، بلکه در جهانی بودن آن نهفته است.
این واقعیت که هر کشوری در جهان متعلق به سازمان ملل است و در آن مشارکت دارد
تصمیمات، اقدامات سازمان ملل – حتی شورای امنیت را نشان می دهد
منعکس کننده واقعیت های ژئوپلیتیکی 1945 است تا امروز - یک جایگاه جهانی در
قوانین بین المللی که هیچ نهاد گزینشی دیگری نمی تواند امیدوار باشد که به آن دست یابد.
اکنون زمان بازسازی و تقویت سازمان ملل است نه دور زدن آن. به عنوان
«لحظه تک قطبی» پس از جنگ سرد به آرامی اما مطمئناً جای خود را برای دنیایی باز می کند
مراکز قدرت متعدد و یک ابرقدرت جدید در حال ظهور، هرگز وجود نداشته است
نیاز بیشتر به سیستمی از قواعد و قوانین قابل اجرا جهانی که قابل اجرا باشد
همه کشورها با هم در یک جامعه بین المللی مشترک. همه ما امیدواریم که، در
عصر ارتباطات فوری و جریان اطلاعات در سراسر جهان، این
جامعه به طور فزاینده ای دموکراتیک خواهد بود. کم کردن امروز
دموکراسی های حاصل از آن نتیجه معکوس خواهند داشت.
گرمخانه سیاست ریاست جمهوری آمریکا اغلب بارور می شود
زمینه ای برای شکوفایی ایده های بد اتحادیه دموکراسی ها یکی از ضروریات است
در جوانه قبل از اینکه ریشه بزند، آن را بچکانید.
جنگ برای صلح
گوش پیش، زمانی که در سازمان ملل متحد، بین المللی زحمت می کشیدم
جامعه - در سطح سران دولت ها و دولت ها گرد هم آمده اند
در اجلاس هزاره در نیویورک - این ایده را تایید کردند که آنها یک
مسئولیت جمعی برای محافظت از غیرنظامیانی که دولت های خودشان بودند
نمی تواند یا نمی خواهد این کار را انجام دهد. حاکمیت همه خوب بود، رهبران جهان
موافقت کرد، اما با وظایف خاصی در قبال افرادی که به نام آنها بود همراه بود
اعمال می شود و اگر دولت های مستقل نمی توانستند از حقوق گسترده بشر جلوگیری کنند
سوء استفاده ها (یا بدتر از آن، آنها را به مردم خود تحمیل کردند)، سپس جهان آن را داشت
وظیفه انجام کاری در مورد آن دکترین جدید بلافاصله "R2P" نام گرفت،
مخفف «مسئولیت حفاظت»
این پیچشی بود به استدلال های قبلی برای «حق بشردوستانه».
مداخله، موضوع را برگرداند: اصل دیگر در مورد آن نبود
حق خارجی ها برای مداخله در کشورهای ثالث برای اهداف بشردوستانه، اما
بلکه مسئولیت آنها برای محافظت از مردم، اگر لزوماً از طریق مداخله باشد.
تصویر خاطره انگیز پشت R2P مربوط به نسل کشی 1994 در رواندا بود.
زمانی که شاید یک میلیون نفر در یک کشتار دسته جمعی که توسط شبه نظامیان توتسی انجام شد جان خود را از دست دادند - وحشتی که می شد از آن جلوگیری کرد.
جامعه بین المللی چنین مسئولیتی را بر عهده گرفت و با الف
چند هزار سرباز، به جای خروج کلاه آبی های سازمان ملل متحد که قبلاً
اتفاقا آنجا بود

این به حمایت جان مک کین از این کشور مربوط می شود
تأسیس «لیگ دموکراسی‌ها» و سر و صدای فزاینده برای
باراک اوباما از همان ایده خود حمایت کند.
مک کین این ایده را بیش از یک بار در سخنرانی های مهم سیاست خارجی مطرح کرد.
لیگ چیزی است که او گفت در اولین سال ریاست جمهوری خود ایجاد خواهد کرد، گروهی نزدیک از کشورهای همفکر که می توانند به بحران های انسانی پاسخ دهند.
و حتی ناراحتی های شورای امنیت سازمان ملل را جبران کند
تمایل به مهار شدن توسط افرادی مانند روسیه و چین در صورت لزوم
اقدام قاطعانه علیه شروران جهان انجام دهید. این ایده مورد استقبال قرار گرفت
با شور و شوق نه فقط توسط جمهوری خواهان نومحافظه کار که به دنبال جایگزینی برای آن هستند
سازمان ملل، اما حتی توسط حامیان اوباما، که به سرعت به این مفهوم اشاره کردند
چنین بدنی توسط دانشگاهیان دموکرات مانند جان حمایت شده بود
Ikenberry، Anne-Marie Slaughter و مخصوصا Ivo Daalder که او نیز یک
مشاور سیاست خارجی سناتور ایلینویز.
آنتونی لیک، ارشدترین مشاور اوباما در امور بین الملل، امضا کرد
در همچنین. او نوشت: «بحران در ایران، کره شمالی، عراق و دارفور»، «نه
به نیاز مبرم به عملیات های حافظ صلح کارآمدتر اشاره کنید
دمای دریاهای ما و چندین تهدید فراملی دیگر را نشان می دهد
نه تنها محدودیت های قدرت یکجانبه آمریکا، بلکه ناتوانی آن
موسسات بین المللی در اواسط قرن بیستم برای مقابله با آن طراحی شدند
مشکلات بیست و یکم.» به عبارت دیگر، مؤسسات بسیار پر زحمت ساخته شدند
تا از خاکسترهای جنگ جهانی دوم تاریخ استفاده آنها گذشته است و
زمان آن فرا رسیده است که به سراغ UN 2.0 یا شاید، در آرگوت روز، UN Vista برویم.
رابرت کاگان، گورو نومحافظه‌کاری، این تصور که اتحادیه دموکراسی‌ها وجود دارد را رد کرد
جانشین سازمان ملل خواهد شد: «[نه] بیشتر از گروه هشت که رهبری می کند
کشورهای صنعتی یا هر تعداد سازمان بین المللی دیگر [می توانند]
آن را جایگزین کنید اما دموکراسی‌های جهان می‌توانند یک هدف مشترک برای اقدام ایجاد کنند
بحران های بشردوستانه زمانی که شورای امنیت سازمان ملل متحد نمی تواند به اتفاق آرا برسد. این
نقطه قوت لیگ این است که «به اروپایی ها محدود نمی شود و
آمریکایی ها، اما شامل دیگر دموکراسی های بزرگ جهان، مانند هند،
برزیل، ژاپن و استرالیا، و [بنابراین] مشروعیت بیشتری خواهند داشت.»
این ایده طرفداران نامحتملی را در آن سوی آبگیر پیدا کرد. کار یدی
آلن جانسون مترقی تقریباً از شوق گیج شده است: «یک کنسرت از
دموکراسی‌ها می‌توانند آرمان‌های لیبرال را در روابط بین‌الملل ترویج کنند و دندان‌پزشکی کنند
به "مسئولیت محافظت". این می تواند قدرت جذب، یک نرم را اعمال کند
قدرتی که ممکن است به عنوان یک راهنما برای اصلاحات دموکراتیک در بسیاری از کشورهایی که به دنبال آن هستند عمل کند
مزایای عضویت این می تواند ایالات متحده را دوباره در یک بین المللی گرا لنگر بیاندازد
چارچوب و تقویت نفوذی که متحدان دموکراتیک آمریکا دارند
واشنگتن. کنسرت، شاید 100 نفر، به دنبال حفظ منافع است،
دفاع از اصول، آشتی دادن اختلافات، رسیدن به اجماع، سنجش و اعطای
مشروعیت بین المللی به اقدامات، نشانه تعهد به آرمان دموکراتیک است
و همبستگی خود را با آن جنبش‌هایی که «در تلاش برای باز کردن یک دموکراتیک هستند» نشان دهید
فضا'. به عبارت دیگر، هر کاری را که سازمان ملل شجاعانه تلاش کرده است، انجام خواهد داد
انجام شود، با نتایج متفاوت تاکنون.
برای اینکه از همه بخواهیم، ​​لازم نیست یک فدایی با چشم پرستار سازمان ملل باشد
قبل از اینکه این ایده محبوبیت زیادی پیدا کند یک نفس عمیق بکشید
توافقی در واشنگتن جهان کمتر از سه دهه پیش، بیرون آمده است
از یک جنگ سرد فلج کننده ما با تندرستی و با وجود غیرقابل انکار حرکت می کنیم
مشکلات، به دنیای پسا بلوک، جهانی که بزرگترین پتانسیل آمریکا در آن است
رقیب ژئوپلیتیکی چین نیز بزرگترین شریک تجاری آن است. اگر بخواهیم الف ایجاد کنیم
لیگ جدید دموکراسی ها، دقیقاً چه کسی را کنار می گذاریم؟ چین و روسیه،
برای شروع - یک ابرقدرت سابق و یک ابرقدرت آینده، دو کشور بدون آنها
دنیایی از صلح و رفاه غیرقابل تصور است. به جای تشویق آنها
دموکراتیزه شدن تدریجی، آیا ما احساس طرد شدن آنها را تقویت نمی کنیم
بقیه؟ آیا نتیجۀ آن نبوت خودپرداختۀ ظهور نخواهد بود
اتحادی از خودکامگی ها با این دو در راس؟
اگر این ایده کار می کرد؛ اما آیا همه دموکراسی ها به چنین اتحادیه ای خواهند پیوست؟
دموکراسی‌هایی مانند هند و فرانسه در گذشته در این مورد بسیار سخت‌گیرانه عمل کرده‌اند
کشورهایی مانند ایالات متحده یا انگلیس با فرض اینکه سیاست داخلی آنهاست
ترتیبات ممکن است بر انتخاب های سیاست خارجی آنها حاکم باشد. بسیاری از دموکراسی ها دارند
وابستگی های دیگری که برای آنها اهمیت دارد. به عنوان مثال، هند ممکن است حساب شود
همبستگی با دیگر مستعمرات سابق، یا با سایر کشورهای در حال توسعه، یا حتی
با دیگر اعضای مشترک المنافع، به عنوان مهمتر از آن
وابستگی به اتحادیه دموکراسی ها آفریقای جنوبی ممکن است قضاوت کند که مشترک است
تجربه ستم نژادپرستانه با زیمبابوه بیشتر از دموکراتیک مشترک آن است
سنت با بریتانیا تصور آمریکایی ها که مجموعه ای از دموکراسی ها است
به ناچار اتاق پژواک برای دیاهای آمریکایی خواهد بود

کاری که انجمن انجام داده است ارائه و تحریک مکالمات است
حول پنج موضوع کلیدی حکمرانی: تعادل مجدد مراکز حکومتی و
در نتیجه خود قدرت جهانی; امنیت سنتی و اینکه چه کسی دستگیر خواهد شد
توپ در دوره تغییر و انتقال؛ تغییرات آب و هوایی، انرژی و فقر،
که هر کدام روایتی ماندگار از روزگار ماست. نقش فراملی
شرکت ها و سایر بازیگران غیردولتی؛ و شاید مهمتر از همه، قوانین جدید
و شیوه های همکاری مالی و اقتصادی.
کتاب قبلی من، Pax Indica: India and the World of the Century 21،
از یک منشور هندی به این مسائل نگاه کرد. همانطور که هند به دنبال شکل دادن به حکومت است
چارچوب ها، و تعیین مسیر رو به جلو آن، به فضایل کلیدی نیاز دارد
انعطاف پذیری، سازگاری، انعطاف پذیری و پایداری. به طور همزمان، احتمال دارد
که تعاملات خارجی متعدد هند گاهی تکمیل کننده و تکمیل کننده خواهد بود
در زمان‌های دیگر هنجارها، قوانین و چارچوب‌های حاکم بر ملت ما را به چالش می‌کشند.
گذشته از دولت ها و ملت ها، پیدایش و تکثیر
بازیگران غیردولتی از جمله شرکت های چندملیتی و جامعه مدنی به تلاش خود ادامه خواهند داد
فشارها و کشش های منحصر به فرد برخی از سوالات ارزش پرسیدن این است که آیا ما
با این صداهای جدید مقابله کنید، یا با آنها همکاری کنید، در نتیجه تازگی آنها را کاهش دهید، یا
شریک با آنها؟ علایق مختلف در بازی چیست؟ می تواند کارایی را به بازار عرضه کند
به تنهایی به پاسخ موثرتر به سیستمی، اجتماعی، سیاسی یا
چالش های زیست محیطی که تمدن های ما با آن روبرو هستند؟
همه ما در چارچوب یک پارادایم فناوری عمل می کنیم که دائماً در حال انجام است
در حال تکامل پنج سال پیش هیچ کس نام توییتر را نشنیده بود، چه رسد به اینکه آن را پیش بینی کرده بود
به عنوان عاملی برای تغییرات گسترده اجتماعی-سیاسی در سراسر غرب آسیا استفاده می شود
و شمال آفریقا این یک واقعیت نگران کننده است که سرعت تغییرات تکنولوژیکی است
شاید غیرقابل پیش‌بینی‌ترین چیزهای خارجی باشد، و تغییر پارادایم نمی‌تواند
همیشه در پیش بینی ها و پیش بینی های ما از آینده به طور کامل در نظر گرفته شود. ما
امروز نمی دانم چه تکنولوژی دنیا را حتی در سه سال دیگر تغییر خواهد داد.
زمان، بنابراین زمانی که به دنبال پیش بینی آینده یا حتی به دنبال آن هستیم، باید متواضع باشیم
نقش های خودمان را پیش بینی کنیم
در هر صورت مذاکرات نقطه اتکای جهان خواهد بود
تکامل یابد. برخی دوست دارند چارچوب مذاکرات مبتنی بر ارزش باشد،
ناتوانی در تشخیص ارزش هایی که به نظر آنها برای برخی جهانی است، هستند
با دیگران بیگانه است برخی پیشنهاد می کنند که چارچوب باید بر اساس منافع باشد
که از طریق گفتگو تعریف می شوند. انجمن دهلی مکانی را برای برگزاری فراهم می کند
بسیاری از این گفتگوها مناسب است که هند صحنه ای باشد که در آن
نقش های جدید زیادی تمرین و اجرا خواهند شد.

هند به عنوان یک قدرت بزرگ می تواند و باید در کمک به شکل گیری جهان نقش داشته باشد
سفارش. سیستم بین المللی قرن بیست و یکم، با شبکه ای بودن آن
مشارکت، نیاز به مذاکره مجدد قوانین جاده ای دارد. هند واجد شرایط است،
همراه با دیگران، برای کمک به نوشتن آن قوانین و تعریف هنجارهایی که راهنمایی خواهند کرد
دنیای فردا به‌جای اینکه خود را به موضوع قانون‌گذاری دیگران یا حتی مقاومت در برابر تلاش‌های دیگران محدود کند، به نفع هند است (و در داخل).
ظرفیت فعلی و آینده هند) برای به دست گرفتن ابتکار عمل برای شکل دادن به تکامل
این هنجارها و همچنین داشتن صدایی در موقعیت هایی که در آن قرار دارند
کاربردی.
معضلات حاکمیت جهانی
از سال 2011، حدود پنجاه رهبر جوان زیر 35 سال در سراسر جهان
حدود سی کشور مختلف در دهلی گرد هم آمده اند
در مجمع آسیایی حاکمیت جهانی انجمن، که من در ایجاد آن کمک کردم
همراه با بنیاد تحقیقات Observer و ZEIT-Stiftung آلمان،
به دنبال تحریک تفکر در مورد طیف گسترده ای از مسائل و همچنین گسترش شبکه ها است
و دوستی هایی ایجاد کنید که تا آخر عمر باقی بماند. بر روی یک تابستان مشابه بنا شده است
مدرسه مدیریت جهانی هر سال در هامبورگ اجرا می شود که فارغ التحصیلان آن شامل می شوند
برخی از باهوش ترین رهبران جوان هند.
افتخار می کنم که فرصت بازی در نقش ماما را داشته ام
این مشارکت ثمربخش بین دو موسسه از هند و آلمان.
هند در هجوم تغییرات پویا است و به عنوان مقصدی عالی برای آن عمل می کند
رهبران جوان بین المللی که می خواهند ماهیت آن را درک کنند
تحول و گذار در آسیا و جهان. آلمان با سنتش
همبستگی اروپایی و تجربه رهبری فکری، عالی است
شریک خارجی
موضوع هر سال به نوعی به چالش های مربوط می شود
حاکمیت مذاکره در جهان چند قطبی ما، و منعکس کننده درک است
که شاید گفتگوها و گفتگوها در مورد چالش های حیاتی جهانی باشد
تنها راه رو به جلو برای سیاره این مکالمات باید از همین الان شروع شود
تاکنون انجام نداده‌اند، و این گفتگوها باید با جوانان شروع شود
دنیایی که قرار است به تغییر ساز تبدیل شوند.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا چنین طرح هایی امروزه اهمیت دارند. اینها
شامل اقتصاد، اکولوژی، فناوری، جمعیت شناسی و جغرافیا - هر کدام
که ما را از میزان و سرعت تغییر آنها شگفت زده می کند. جهان امروز
هیچ شباهتی به دهه 1950 یا حتی 1990 ندارد. در واقع شگفتی که
از اهدای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا در سال 2012 استقبال کرد
تایید می کند که چقدر تاریخ را فراموش کرده ایم و چقدر برداشته ایم
صلح امروز مسلم است آن اروپا قاره ای بود که برای هزار
سال ها به عنوان میدان نبرد جنگ های وحشیانه و خونین، درگیری های داخلی و
قتل عام درست تا سال 1945، و در حال حاضر محلی است که در آن جنگ حتی بین
آنتاگونیست‌های سنتی غیرقابل تصور است، هیچ دستاورد بدی نیست. ما میدانیم
اتحادیه اروپا در حال حاضر از بحران منطقه یورو رنج می برد. این نیز یادآور آن است
اقتصاد و ژئوپلیتیک لزوماً در یک قدمی حرکت نمی کنند - که ما باید
هر دو را جداگانه و با هم در نظر بگیرید.
از جمله سوالات کلیدی مرتبطی که جهان با آن مواجه است عبارتند از: چگونه انجام دهیم
چارچوب های حاکمیت سنتی با پارادایم تغییر مداوم سازگار می شوند؟
چرا چارچوب های پس از جنگ جهانی دوم هنوز برای اداره برتر جهان وجود دارد؟
موسسات؟ چگونه ممکن است اختلالات سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی تغییر شکل دهند؟
آنها؟ نقش جهان نوظهور و در حال توسعه در مذاکره جدید چیست؟
چارچوب ها؟ نقش فناوری های جدید، رسانه های جدید، بازیگران غیردولتی چیست؟
کدام کشورها رهبری را بر عهده خواهند گرفت؟ و آیا ما می توانیم عادلانه تر و
نماینده نظم جهانی که نیازی به سازش در سرعت و
کارایی تصمیم گیری؟
واضح است که برای بسیاری از این سوالات پاسخ واحدی وجود ندارد. با این حال است
مطرح کردن آنها مهم است
هر گام رو به جلو در مسیر پارادایم حکومتداری جدید خواهد بود
مذاکره کرد. اگر یک بازی با مجموع صفر باشد، بعید است که مذاکرات به نتیجه برسد
دنبال. ایده چنین انجمنی ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو است
زمینه ای برای بحث و گفتگو و مهمتر از همه برای ترویج بیشتر
درک تعدد دیدگاه ها

نیاز به جهانی بیشتر، دموکراتیک تر و عادلانه تر
حکومت را نمی توان انکار کرد. مشاغل در هر نقطه از جهان امروز نه تنها وابسته هستند
در شرکت ها و کارخانه های محلی، اما در بازارهای دور برای کالاهایی که می خرند و
تولید، بر اساس مجوز و دسترسی از دولت های خارجی، در بین المللی
قوانین تجارت مالی که رفت و آمد آزاد کالاها و افراد را تضمین می کند
موسسات مالی بین المللی که ثبات را تضمین می کنند - به طور خلاصه، در مورد
سیستم بین المللی ساخته شده در سال 1945. ما فقط باید آنها را وارد سیستم کنیم
دنیای قرن بیست و یکم
جهان در حال جهانی شدن ما به وضوح به نهادها و استانداردها نیاز دارد. نه "جهانی"
دولت، که در هیچ جا حمایت سیاسی کمی جز «جهانی» از آن وجود دارد
حکمرانی، بر اساس قوانین و هنجارهایی که کشورها با هم مذاکره می کنند، و
موافقت کنید که به عنوان "قوانین جاده" مشترک رعایت شود. هند به یک جهان متعهد است
که در آن دولت های مستقل می توانند گرد هم آیند تا بارهای مشترک را به اشتراک بگذارند
مشکلات و استفاده از فرصت های مشترک. اگر مصمم به زندگی در یک
جهان توسط قواعد مشترک و ارزش های مشترک اداره می شود و برای تقویت و
اصلاح نهادهای چند جانبه که رهبران روشنفکر قرن گذشته بودند
به ما وصیت کرده اند، تنها در این صورت است که می توانیم ماجراجویی ادامه دار را انجام دهیم
ساختن این قرن بهتر از گذشته
در عین حال، بسیاری از چیزهایی که در حال انجام آن هستیم
خانه - بیرون کشیدن مردم از فقر و توسعه کشورمان - ما را قادر می سازد
برای کمک به دنیای بهتر این به خودی خود دارای ارزش است و در ما نیز هست
منافع ملی اساسی جهانی که صلح آمیز و مرفه است، که در آن
تجارت آزاد است و اصول مورد توافق جهانی رعایت می شود و در آن
شکوفایی دموکراسی و احترام به حقوق بشر، دنیایی از فرصت است
هند و برای شکوفایی هندی ها.
همانطور که دیپلمات های هندی دوست دارند بگویند، ما از یک سنت بسیار طولانی می آییم
انترناسیونالیسم یا جهانی گرایی گفتار قدیمی سانسکریت، "واسودوایا".
Kutumbakam (تمام جهان یک خانواده است) رویکرد هند را متحرک کرده است،
از زمان های بسیار قدیم در صحنه جهانی؛ ما هرگز جزیره ای نبوده ایم،
کشور با تمرکز داخلی، ما همیشه بر بیرون متمرکز بوده ایم. حتی در
لحظه استقلال در سال 1947، زمانی که شعله های تجزیه با پاکستان
در حال سوختن بودند، اولین نخست وزیر بزرگ ما، جواهر لعل نهرو، در آن غم انگیز
لحظه، هنوز قادر بود نه تنها از رویاهای خود برای هند، بلکه برای هند صحبت کند
جهان نهرو در سخنرانی تاریخی خود در مورد "آزمایش با سرنوشت" هند صحبت می کند
امیدهای کشورمان گفت: آن رویاها برای هند است، اما برای آن هم هست
جهان، زیرا همه ملت ها و مردمان امروز بیش از حد به هم گره خورده اند
هر یک از آنها تصور کند که می تواند جدا از هم زندگی کند. صلح گفته شده است
غیر قابل تقسیم آزادی هم همینطور است، اکنون رفاه هم همینطور است و در این میان فاجعه هم همینطور است
جهانی که دیگر نمی توان آن را به تکه های مجزا تقسیم کرد.
بنابراین ما خود را بسیار آگاهانه به عنوان یک شهروند بین المللی مسئول می بینیم
به دنبال کمک به تحقق این رویاها برای جهان است. و بر این اساس ما می خواهیم
جهانی را ببینید که عادلانه تر است، که اجازه می دهد صداهای بیشتری شنیده شود، آن
به بازیکنان بیشتری اجازه می دهد تا در روح کلاسیک «واسودووایا» نقش داشته باشند
Kutumbakam، که ما همه یک خانواده هستیم و باید خانواده آن خانواده را مرتب کنیم
تجارت با هم