کسانی که می خواهند آمریکا از دموکراتیک حمایت کند
تحرکات و قیام های به زور در صورت لزوم... متحد را مرتکب می شود
ایالات به جنگ های بی پایان نوع دوستی. و این حماقت است.
این به نظر می رسد مانند اعتراض سنتی غیر متعهد به هر یک
دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل کشورهایی مانند هند، چین
و برزیل، که در مورد قطعنامه لیبی رای ممتنع دادند، مدتهاست که عمیقاً مخالف بوده اند
حساسیت به هرگونه تلاش کشورها برای تحمیل اراده خود بر کشورهای جهان سوم
به زور بازوها تجربه استعمار زیربنای بسیاری از این موارد است
نگرش ها - ملت هایی که آزادی خود را پس از قرن ها انقیاد به دست آورده اند
خارجی هایی که ظاهراً از یک "ماموریت تمدنی" عمل می کنند قابل درک است
هیچ کس خیلی مشتاق نیست که دوباره همان رفتار را در زیر لباس ظاهر کند
انسان دوستانه یا حتی R2P. و با این حال کسانی که در کشورهای در حال توسعه هستند
در مقابل چنین مداخلهای، هیچ پاسخی برای این سوال وجود نداشت - اگر دنیا پاسخی میداد
برای محافظت از روانداها در برابر نسل کشی در سال 1994 آماده شده بودید
مداخله غیرقابل قبول در حاکمیت رواندا؟
خجالت فقط از طرف کشور در حال توسعه نیست
ایدئولوگ ها مداخلهگران بالقوه تردیدهای خود را دارند. در دهه 1820،
جان کوئینسی آدامز، رئیس جمهور ایالات متحده، در مورد آمریکا اعلام کرد: «هرجا که باشد
استاندارد آزادی و استقلال آشکار شده یا خواهد بود، وجود خواهد داشت
قلبش، رحمتش و دعایش باد. اما او برای جستجو به خارج از کشور نمی رود
از هیولاهایی که باید نابود شوند... او فقط قهرمان و دفاع کننده خودش است.
بیانیه آدامز اذعان داشت که وظیفه اصلی یک دموکراسی مربوط به خودش است
رای دهندگان و قانونگذاران تحمیل ارزش های آن بر دیگران، در واقع، آن نیست
کسب و کار.
البته این کمکی نمی کند که چنین تلاش هایی برای تحمیل اغلب از بین رفته اند
مانند سال های هرج و مرج در عراق پس از پیروزی نظامی آمریکا در سال 2003
نشان داده شده. جنگ تلفات ایجاد می کند. اغلب این موارد از ذینفعان فراتر می روند. این دارد
تنها چند دهه از زمانی که یک ژنرال آمریکایی به این شکل واهی اعلام کرده بود می گذرد
ویتنام که "برای نجات دهکده باید تخریب شود". اگر شما
صلح می خواهید، باید برای جنگ آماده شوید - فقط برای اینکه مجبور به جنگ نباشید.
وقتی این کار را انجام دهید، دیگر صلح ممکن نیست. منطق جنگ همین ایده را بیان می کند
پوچ، همانطور که هر روز در لیبی شاهد آن هستیم. بلز فیلسوف فرانسوی
پاسکال قرنها پیش گفته بود که «کسی که فرشته را بازی میکند، حیوان را عمل میکند».
تظاهر به اینکه فرشتگان باید کارهای حیوانی را برای مقاصد فرشته انجام دهند یکی از این دو مورد است
ساده لوح، یا بدبین، یا هر دو.
به همین دلیل است که تنها جنگجویان واقعی برای صلح، سازمان ملل هستند
حافظان صلح، که وظیفه آنها جلوگیری از تکرار درگیری است، نه جلوگیری از تکرار
درگیر درگیری به نام پایان دادن به آن. وقتی جنگ در لیبی به پایان رسید، در میان
همه دود و آوار یک مفهوم بی اعتبار دیگر وجود دارد، یعنی رفتن به
جنگ به نام صلح