متأسفانه، خانه پناهگاه بسیاری از جوانان همجنسگرا در کمربند کتاب مقدس نیست. یک کودک همجنس گرا با بدشانسی به دنیا آمدن در یک خانواده همجنسگرا هراسی در خطر است که یکی از سه جوان همجنس گرا شود که اقدام به خودکشی می کنند.1 همچنین ممکن است انتخاب کند یا مجبور شود که در نوجوانی خانه را ترک کند.
همانطور که در مقدمه گفتم، تحقیقات نشان می دهد که جوانان همجنس گرا بیش از حد در بین جوانان بی خانمان حضور دارند. پروژه پذیرش خانواده مستقر در سانفرانسیسکو از جمله اولین گروههایی است که مطالعهای در مقیاس بزرگ انجام داده است که رابطه بین واکنشهای خانواده به ظاهر شدن فرزندشان به عنوان لزبین، همجنسگرا یا دوجنسگرا و سلامت روانی و جسمی جوانان LGB را بررسی میکند.
نتایج، اگر تعجب آور نباشد، بسیار بد هستند. محققان دریافتند که «میزان بالاتر طرد خانواده به طور قابلتوجهی با پیامدهای سلامت ضعیفتر مرتبط است». 3.4 برابر بیشتر احتمال دارد از مواد مخدر غیرقانونی استفاده کنند و 3.4 برابر بیشتر احتمال دارد درگیر شدن در اعمال جنسی خطرناک را گزارش کنند.
"والدین من از من انکار کردند" >> 45 داده های من نشان می دهد که اعضای خانواده دگرجنس گرا که اقوام همجنسگرای خود را کنار می گذارند و از آنها سوء استفاده می کنند، به ویژه فرزندانشان، از یک فیلمنامه همجنسگرا هراسی پیروی می کنند که بارها و بارها توسط نمایندگان سیاسی منتخب و مقامات نهادی در کلیساها، مدارس الگوبرداری شده است.
و محل کار در کمربند کتاب مقدس. نه تنها مقامات محلی و نهادهای محلی در محافظت از کودکان و نوجوانان همجنسگرا در برابر بدرفتاری با کودکان شکست می خورند، بلکه در بدترین مظاهر خود به خانواده های همجنسگرا هراسی یاد می دهند که چگونه از کودکان همجنسگرای خود سوء استفاده کنند.
در عین حال، همه کودکان و نوجوانان همجنس گرا چنین واکنش های مضری را از سوی اعضای خانواده تجربه نمی کنند. بسیاری از خانواده های گرم و پذیرنده آمده اند. علاوه بر این، از آنجایی که هر فردی که من با آنها مصاحبه کردم 18 سال یا بیشتر داشت، داستانهایی که در ادامه میآیند، خاطراتی هستند و از این رو به طور بالقوه توسط لنزهای زمان و بازتاب تحریف میشوند.
در نهایت، من عمداً به دنبال افرادی گشتم که در خانوادهها و کلیساهای همجنسگرا هراسی بزرگ شدهاند تا عواقب آنها را به بهترین شکل بررسی کنم. جدا از همه اخطارها، مشاهده کردم که یافتن سوژههای مصاحبه از خانوادههای همجنسگرا و همچنین کسانی که در کلیساهای همجنسگرا هراسی شرکت میکردند، به تلاش کمی نیاز داشت.
از هر چهار لزبین و مرد همجنسبازی که من با آنها تماس گرفتم، یا با من تماس گرفتند، سه نفر با این مشخصات مطابقت دارند. اعمال کمیسیون-تهدید، خشونت، و طرد کردن تعریف بدرفتاری با کودک: «هر عمل یا مجموعه ای از اعمال یا ترک فعل توسط والدین یا سایر مراقبین که منجر به آسیب، احتمال آسیب یا تهدید به آسیب به کودک می شود.» — دپارتمان بهداشت و خدمات انسانی مرکز کنترل بیماری با وزارت بهداشت و خدمات انسانی در تعریف کودک آزاری بین "اعمال ارتکاب و حذف" تمایز قائل می شود.
اعمال انجام شده شامل آزار جسمی، روانی (عاطفی و ذهنی) و جنسی، به ویژه زبان و اعمالی است که باعث آسیب، آسیب احتمالی یا تهدید به آسیب به کودک می شود. اعمال ترک به همه اشکال غفلت کودک اشاره دارد: «عدم تأمین» رفاه جسمی، عاطفی، پزشکی و آموزشی کودک. همجنسبازان و مردان همجنسبازی که من با آنها مصاحبه کردم، توصیف کردند که از هر دو بعد سوء استفاده رنج میبرند.
در این فصل، من به بررسی برخی از موضوعات مشترک "اقدامات سفارشی" می پردازم. فصل 3 جامعهپذیری سوژهها را در کلیساها و آموزههای مسیحی کمربند کتاب مقدس مورد توجه قرار میدهد، و در فصل 4، من برخی از پیامدهای ظریفتر بزرگ شدن در خانههایی را بررسی میکنم که «نمیتوانند» دوران کودکی و نوجوانی همجنسگرایانه را فراهم کنند.
به طور کلی، همجنسگرایان کمربند کتاب مقدس معمولاً یاد میگرفتند، همانطور که رابرت 24 ساله 46 ساله «والدینم از من انکار کردند» آمریکایی آفریقایی تبار، و از هیوستون، تگزاس، به طور خلاصه بیان کردند: «اگر شما همجنسگرا هستید، بخشی از ما نیستید». رابرت در یک خانه باپتیست مستبد بزرگ شد. والدینش به او یاد دادند که همجنس گرا بودن خلاف کتاب مقدس و طبیعت است.
رابرت توضیح داد که والدینش در دوران نوجوانی او را تحت نظارت شدید قرار می دادند، زیرا می ترسیدند پسرشان همجنس گرا باشد. او داستان اولین درگیری بزرگی که با آنها در مورد همجنس گرایی داشت را اینگونه به اشتراک گذاشت: پدرم برای انجام یک مأموریت بیرون بود و من با یکی از دوستانم تلفنی صحبت می کردم. این فقط یک دوست بود.
کسی که به او علاقه مند نبودم یا چیزی شبیه به آن. بیش از یک ساعت بود که با تلفن صحبت می کردیم. من متوجه نشده بودم که مادرم تلفن را گرفته است و شنیده است که من با این پسر صحبت می کنم و این موضوع برای مدت طولانی ادامه دارد.
در همان زمان، لاستیک پدرم پنچر شده بود. بنابراین، او به خانه زنگ میزند. او نمی تواند با تلفن استاد گلوگاهی اصلی تماس بگیرد، بنابراین با تلفن همراه مادرم تماس می گیرد. مامان ادامه میدهد و به او میگوید: «دلیل اینکه تو نمیتوانی با تلفن تماس بگیری، این است که رابرت بیش از یک ساعت با یک پسر تلفنی صحبت کرده است.»
بنابراین پدرم به خانه می آید، با عجله از در می گذرد، به اتاق من می آید و شروع می کند به چرخاندن همه این چیزها در مورد اینکه چگونه باید از همجنس گرا بودن دست بردارم، چگونه همه این کارهای همجنس گرا را انجام می دهم و چگونه باید از انجام مناظره و نمایشنامه دست بکشم، زیرا همه چیز همجنس گرا هستند