شریفی

یک خانم خانه دار با کلی چالش در زندگی ام

AFA، مانند دیگر گروه‌های محافظه‌کار مسیحی، مرتباً از چنین لفاظی‌هایی برای محکوم کردن همجنس‌گرایی استفاده می‌کند و مسیحیان را قربانی واقعی فعالان همجنس‌گرا، رسانه‌های لیبرال، سکولار و یک دولت مهاجم معرفی می‌کند.

برای ذکر مثالی دیگر، من یک کپی از اقدام سیاسی زیر و نامه جمع آوری کمک مالی را از شورای تحقیقات خانواده (FRC)، یک سازمان محافظه کار لابی مسیحی که توسط جیمز دابسون و یک سازمان خواهر سازمان Dobson's Focus on the Family ایجاد شده است، دریافت کردم. این نامه، به تاریخ نوامبر 2009، خوانندگان را به مبارزه با ENDA ترغیب می کند.

نویسنده، تونی پرکینز، می‌گوید: «در حقیقت، باید آن را «قانون تبعیض علیه مسیحیان در محل کار» نامید» (با حروف پررنگ در اصل). این سند 5 صفحه‌ای شامل تعدادی ادعای غیرمحتمل است، از جمله اینکه تصویب ENDA «به مجموعه‌ای از قوانین ضد مسیحی حمله می‌کند که به «والدینم من را تکذیب کردند» >> 49 ایمان، ازدواج، آزادی، و خانواده‌های ما. این نامه به این نتیجه می رسد که این «طرح مختصر» پیامدهای «فاجعه بار» «ندای مسیحیانی است که نسبت به خدا و جامعه تعهد دارند تا درها را برای شهادت حقیقتی که بشریت به آن نیاز دارد باز نگه دارند».

این نوع پیام‌های همجنس‌گرا هراسی از سوی سازمان‌هایی مانند AFA و FRC، تعصب، سردرگمی و ترس را در والدین و بستگان همجنس‌گرایان تشویق می‌کند.

آنها همچنین جوانان همجنس گرا را اجتماعی می کنند که مشکلی در آنها وجود دارد که باید آن را پنهان کنند و ظلم درونی را تقویت می کنند. این پلت فرم محافظه کار مسیحی ضد همجنس گرایان به کلیساها و خانه ها در سراسر کشور سرازیر می شود. درصد زیادی از افراد در کمربند کتاب مقدس به برنامه های محافظه کار مسیحی گوش می دهند و واقعاً معتقدند که همجنس گرایی خانواده را از بین می برد.

راندال استفنس و کارل گیبرسون، استادان کالج ناصری شرقی، در کتاب خود به نام «مسح‌شده: حقیقت انجیلی در عصر سکولار»، جامعه انجیلی آمریکا را «فرهنگ موازی» توصیف می‌کنند که در شکل‌های افراطی‌اش، هدفش تثبیت باورهای خود به عنوان فرهنگ است. فقط آنهایی که ارزش دارند.»

همجنس گرایان کمربند کتاب مقدس نه تنها با این نوع سخنان تنفرآمیز همجنسگرا از رسانه های مذهبی مهم مانند FRC مواجه می شوند، بلکه در صمیمیت کلیساهای اجتماعی و آشپزخانه های خانوادگی، در کنار والدین، دوستان و همسالان خود نیز مواجه می شوند. تری، که سفیدپوست و 29 ساله است، با گوش دادن به برنامه های هفتگی Focus on the Family در خانه اش در کنتاکی شرقی بزرگ شد.

بنابراین، برای همجنس‌بازهای کمربند کتاب مقدس که من با آنها مصاحبه کردم، لحن شوم پرشال و استدلال‌های ساختگی که ارائه می‌کند، سر و صدای پس‌زمینه زندگی آنها بوده و هستند. و با ساختن مکرر همجنس‌بازان به‌عنوان پست‌تر و منفور برای خدا، سازمان‌های مسیحی محافظه‌کار مانند AFA رفتارهای توهین‌آمیز را نسبت به اقلیت‌های جنسی تشویق می‌کنند. "بهتر است با فاحشه ها بخوابی!" ویل که 46 ساله سفیدپوست است و یک لابی گر حقوق همجنس گرایان اهل کنتاکی است، زمانی که یک مرد بالغ 41 ساله بود به جمع خانواده اش آمد.

وقتی استاد گلوگاهی به خانه والدینش رسید تا درباره همجنس گرایی خود صحبت کند، آنها بلافاصله دانشگاه را خاموش کردند. بازی بسکتبال کنتاکی (چیزی که به ندرت در ایالتی انجام می شود که در آن مردم به "آبی خونی" مباهات می کنند)، کتاب مقدس خانوادگی غلیظ را بیرون کشید و گرد و خاک کرد و با چندین آیات در محکومیت همجنسگرایی روبرو شد.

ویل به اشتراک گذاشت که از واکنش منفی خانواده‌اش، به‌ویژه مادرش، شگفت‌زده شد: مادرم چیزهای بسیار نفرت‌انگیزی فریاد زد و احساساتی بود. او در حالی که فریاد می‌زد، گریه می‌کرد، "اگر شما وارد اینجا می‌شدید و به ما می‌گفتید که 50 << "والدین من از من انکار کردند" کسی را به قتل می‌رساند که بهتر از این که بتوانیم با آن رفتار کنیم!

او می‌گوید: «حالت بهتر است» و من صدایش را تقریباً مانند غرغر به یاد دارم: «بهتر است با فاحشه‌ها بخوابی!» مثل این است که یک شیطان صدای مادرم را برای یک ثانیه تسخیر کرده است.

به همان اندازه که برای ویل ناراحت کننده بود که مادرش به او بگوید که ترجیح می دهد او یک قاتل باشد تا همجنس گرا، اما این بدترین قسمت نبودن او با او نبود.

ویل وقتی توضیح داد که چیزی که در رابطه با او بیشتر از همه دلتنگ می شود، از زمانی که همجنس گرا است دلتنگ می شود، خوشایندهای امروزی است که گاهی اوقات او را عصبانی می کردند: هفته ای دو یا سه بار به خانه آنها می رفتم. اگر در طول هفته همدیگر را ندیده بودیم، مادرم همیشه شنبه ها تماس می گرفت.

هر از چند گاهی وارد بحث‌های حقیر می‌شدیم، می‌گفتم: «خوب مامان، حالت چطوره، چه خبره. . . تو و بابا امروز چطوری؟" و او می گفت: "من و پدرت برای صبحانه تخم مرغ و سوسیس را هم زده بودیم و سوسیس کمی تند بود و کمی معده ام را اذیت می کند." یادم می آید یک مکالمه در آن فکر می کردم.

 "مامان، فقط نقطه اوج را بزن، اگر زخم داری به من بگو، من می آیم و تو را پیش دکتر می برم، اگر تازه ناراحتی معده داشته باشی. به من بگو.» من هرگز این را به او نگفتم، و اکنون دلم برای آن مکالمات تنگ شده است، زیرا ما دیگر آن مکالمات معمولی را نداریم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی