برخی، مانند جاشوا، غوطه ور در دنیای مسیحی جایگزین بزرگ شدند. نانسی تاتوم آمرمن در مطالعه خود در مورد کلیسای بنیادگرا "ساوتساید" این غوطه ور شدن را شرح می دهد: برای بسیاری، تقریباً هر دقیقه اضافی صرف فعالیت های مربوط به کلیسا می شود. کلیسا فعالیت اوقات فراغت آنهاست. اگر آنها کاسه بازی می کنند یا سافت بال بازی می کنند، به تیم های کلیسا می پیوندند.
اگر در کاردستی دستی داشته باشند، چیزهایی برای مهد کودک یا مدرسه یکشنبه درست می کنند. اگر دوست دارند بخوانند، کتابهایی درباره کتاب مقدس و زندگی مسیحی میخورند. حتی مصرف رادیو و تلویزیون آنها نیز تحت سلطه برنامه های مسیحی است. والدین جاشوا زمانی که جاشوا کلاس دوم بود به جماعت باپتیست جنوبی پیوستند.
آنها هر گونه موسیقی سکولاری را که خانواده به دست آورده بود، مانند نوارهای پائولا عبدل، دبی گیبسون، و مدونا از جاشوا دور انداختند، جاشوا و برادرش را در مدارس خصوصی مسیحی ثبت نام کردند و خانواده را به رادیو و تلویزیون مسیحی محدود کردند.
جاشوا توضیح داد که در حومه آتلانتا، «دسترسی به برنامههای تلویزیونی کودکان مسیحی، ایستگاههای رادیویی مسیحی، مدارس مسیحی، اردوهای تابستانی مسیحی، کتابهای رنگآمیزی مسیحی، هنرمندان موسیقی مسیحی» آسان بود. او به اشتراک گذاشت، "برای هر جنبه ای از زندگی سکولار، جایگزینی در جهان مسیحی انجیلی که ما در آن زندگی می کردیم وجود داشت." با چند نفر از همجنسبازان کمربند کتاب مقدس که من با آنها مصاحبه کردم، در خانوادههایی بزرگ شدند، مانند جاشوا، که به برنامههای رادیویی روزانه «فوکوس» گوش میداد و طبق نظام اعتقادی مسیحیشان درگیر اقدامات سیاسی محافظهکارانه بود. در تکمیل این، دکترین محافظهکار مسیحی همچنین به اهل محله هشدار میدهد که از افراد و مکانهای سکولار دوری کنند، زیرا فرصتهایی را برای شیطان فراهم میکنند تا مسیحیان خوب را گمراه کند.
برخی از بنیادگرایان ترجیح میدهند که به خرده فرهنگهای خود عقبنشینی کنند و افراد بیایمان را توهینآمیز میدانند.[۳] در حالی که این نوع عقبنشینی با دیگران از نظر مذهبی ممکن است برای یک دگرجنسگرا چالشبرانگیز و پاداشدهنده باشد، اما برای فردی که تجربه مشابهی را تجربه میکند بسیار استرسزا و تقریباً غیرممکن است.
جذابیت های جنسی در فرهنگ بنیادگرایانه 64 << «خدا به من خواهد گفت»، فعالیت همجنسگرایانه فرد را هم بهعنوان بیگانه و هم به جهنم محکوم میکند. جودی اوبراین، جامعه شناس، در مقاله خود با عنوان "کشتی با فرشته تضاد: هویت های مسیحی عجیب و غریب" توضیح می دهد: در مسیحیت، همجنس گرایان فعال همچنین می دانند که علاوه بر این که آنها رانده شده اجتماعی هستند، روح آنها نیز طرد شده است. همچنین. این مخمصه یک بحران وجودی عظیم ایجاد می کند.
تجربه امیال همجنسگرایانه، و مطمئناً پیگیری تحقق این خواستهها، منجر به بیرون راندن از کیهانشناسی میشود که از طریق آن فرد به زندگی خود معنا میبخشد. . . . رها کردن مسیحیت ممکن است به معنای از دست دادن حس معنا و هدف باشد، اما حفظ این دین خاص به معنای مواجهه با چشمانداز لعنت است.4 از نظر الهیات، بسیاری از فرقههای محافظهکار مسیحی نیز موعظه میکنند که اهل محله نه تنها بهخاطر اعمال «گناهآمیز»، بلکه افکار گناهآمیز نیز در معرض محکومیت قرار میگیرند.
در برخی کلیساها، محدودیتهایی برای بیان جنسیت وجود دارد (مثلاً، زنان نباید شلوار بپوشند، همانطور که جنیفر، سفیدپوست، 39 ساله، و اهل کنتاکی جنوبی، هنگامی که یکی از اعضای کلیسای پنطیکاستی که در آن شرکت میکرد، فهمید که «آنها ترجیح میدهند من نیایم و اگر شلوار بپوشم در خدمت باشم») و حتی رفتار جنسی دگرجنس گرا می تواند آنقدر افراطی باشد که تقریباً هیچ کس نمی تواند با آنها مطابقت کند.
برای نشان دادن، بیشتر فرقههای محافظهکار مسیحی به اهل محله میآموزند که رابطه جنسی تنها در ازدواج دگرجنسگرا با همسر مقدس است. برخی از واعظان اصرار دارند که حتی احساس جذابیت گذرا به کسی که همسر شما نیست - صرف نظر از اینکه به آن عمل می کنید - شما را به جهنم لعنت می کند تا زمانی که توبه کنید و بخشیده شوید. لیندا، سفیدپوست، 29 ساله و اهل تگزاس، توضیح داد که حتی زنی که یک زندگی کاملاً «فضیلتآمیز» دارد – ازدواج با یک مرد، با بچهها، در پشت کلیسا نشسته و مایل به تسلیم شدن به اقتدار مرد در هر زمان – اگر او به یک زن دیگر (یا مرد) کشش گذرا دارد.
حتی اگر کسی از آن خبر نداشته باشد، از سوی خداوند محکوم است. لیندا چگونگی تأثیر این جزم اندیشی را بر او به اشتراک گذاشت: «فکر میکردم به خاطر آن به جهنم بروم، میدانی، «همانطور که یک مرد در قلبش فکر میکند، او هم همینطور است.» احساس میکردم که خدا باید مرا به خاطر شخصیتی که هستم ببخشد، زیرا فقط یک گناهکار بود و من به گناه ادامه می دادم. زیرا، اگر من فقط به خاطر افکاری که داشتم محکوم شوم، پس پسر، من خراب شده ام! هیچ کاری نمی توانم در مورد آن انجام دهم."
بیشتر کلیساهای مسیحی محافظه کار دستورالعمل هایی را برای اعضای کلیسا در مورد چگونگی انطباق بهترین با استانداردهای اخلاق، الهیات و رفتار جامعه کلیسا ارائه می دهند. از میان افراد مصاحبه من، برندی که سفیدپوست 50 ساله و اهل لوئیزویل، کنتاکی است، در کلیسایی شرکت کرد که کنترلکنندهترین چیزهایی بود که برایم تعریف کرده بودم.